جنگل آسفالت
جنگل آسفالت

جنگل آسفالت

یه بعداظهر کاملا معمولیه. من اینجام. توی اتاقم. روی میز نامرتبِ. چی توز موتوری ای که نصفشو خورده م. یه نصف هندوانه هم هست که اونم نصفشو خوردم. دسته ایکس باکس وان. لیوان چای. در قندون. فلش. هندزفری و خلاصه. همه چیز به طرز نامرتبی سرجاشونن! و خودمم هستم. دقیقا جایی که باید باشم. دلم گرفته ست؟ - نمیدونم. بیشتر فکر کنم حوصله م رفته.
دلم برای وبلاگ خوندن تنگ شده. کوشن بچه ها؟ چرا نیستن؟

همراه بلاگفا خیلی چیزا ناپیدید و گم شدن.

دروغ تعطیل

عمیقا از وعضی که پیش اومده متاسفم و قول میدم سریعا سرو سامونش بدم

:))

50/50



خیلی وقت بود که شب تنها فیلم ندیده بودم. از بین لیست بلندبالای فیلم های ندیده ام اتفاقی این رو انتخاب کردم. اول فیلم وقتی جوزف گوردون رو دیدم که در حال دویدن هست مطمئن شدم که تا آخر این فیلم رو میبینم. برعکس خیلی از فیلم ها که بدلیل جذاب نبودن تقسیمشون میکنم و هر بار نیم ساعت ازشون رو میبینم این رو کامل و یکجا دیدم. داستان فیلم چیز جدیدی نبود البته، هرچند راجع بهش چیزی نمیگم تا برای اونایی که ندیدن اسپویل نشه. ولی آخر فیلم راضی بودم از انتخابم. و اگه بخوام دسته بندیش کنم جزو فیلم هائیه که ارزش دیدن داره.
کارگردان: جاناتان لوین