یه بعداظهر کاملا معمولیه. من اینجام. توی اتاقم. روی میز نامرتبِ. چی توز موتوری ای که نصفشو خورده م. یه نصف هندوانه هم هست که اونم نصفشو خوردم. دسته ایکس باکس وان. لیوان چای. در قندون. فلش. هندزفری و خلاصه. همه چیز به طرز نامرتبی سرجاشونن! و خودمم هستم. دقیقا جایی که باید باشم. دلم گرفته ست؟ - نمیدونم. بیشتر فکر کنم حوصله م رفته.
دلم برای وبلاگ خوندن تنگ شده. کوشن بچه ها؟ چرا نیستن؟