جنگل آسفالت
جنگل آسفالت

جنگل آسفالت

یک قرن بدون حس

میدید که در حال سقوطه، توی یه فضای بی نهایت سفید رنگ. توی هوا دست و پا میزد. ناگهان با یه سطح شیشه ای برخورد میکرد و صدای خورد شدن استخوان هاشو میشنید. چندثانیه بعد از شدت درد از هوش میرفت.. وقتی به هوش میمومد دوباره خودشو میدید که در حال سقوطه.. دست و پا میزد..

نظرات 4 + ارسال نظر
بـیِِِــــدل پنج‌شنبه 15 مرداد 1394 ساعت 11:20 http://changehazin.blogfa.com

سلام ی پسر
خوبی؟

معذرتت قبول
ولی دفعه دیگه دوستات یادت برن منم دیگه بهت سر نمی زنم

تهدیدی بودااااا

سلام
مرسی خوبم :)
خوبی؟
بخدا یادم نرفته بود. من یه مدت نبودم. بعد اومدم اینجا.. بهرحال دیگه تکرار نمیشه

آناهیتا شنبه 10 مرداد 1394 ساعت 00:38

برزخ....

عذاب می کشی و باز زنده می شی و باز عذاب می کشی...
و باز انگار هیچوقت عذاب نکشیدی..

آره.. تا کجا میتونه نهایت داشته باشه؟

بیـــدل پنج‌شنبه 8 مرداد 1394 ساعت 22:22 http://chanhehazin.blogfa.com

شمیم سه‌شنبه 6 مرداد 1394 ساعت 20:58 http://badbadake-sefid.blogsky.com

این شکلک ها برای اینجور وقت ها که نمیدونی چی رو چه جوری بگی خیلی خوبه اوهوم

بشدت کارآمد هستن.. :))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد