جنگل آسفالت
جنگل آسفالت

جنگل آسفالت

سی و نه از فصل دوم

-قربانت

-قربونت

-قربون شما

-قربونت برم
فرقشون رو متوجه میشی؟

سی و هشت از فصل دوم

عشق و دوست داشتن رو اگه مفتکی و بدون توقع در اختیار دیگران قرار بدی.. فکر میکنن چیز بی ارزشیه و میرنن توش.

سی و هفت از فصل دوم

اینکه بفهمی اونقدرایی که خودت فکر میکردی واسه دیگران مهم نیستی...در واقع اصلا مهم نیستی :/

سی و شش از فصل دوم

وقتی برسی به "دیگه مهم نیست"ترین حالتت... بعدش آرامشه کم کم میاد

سی و پنج از فصل دوم

من توی بدترین روز زندگیم، وانمود کردم چیزیم نیست و اتفاقی نیوفتاده..

سی و چهار از فصل دوم

از بیرون معلوم نیست ولی من که دارم حس میکنم قلبم داره کنده میشه...

سی و سه از فصل دوم

در واقع به خودم حق نمیدم که ناراحت باشم توی این موقعیت.. نباید باشم.

سی و دو از فصل دوم

بعضی آدمارو نمیشه داشت. فقط میشه دوستشون داشت.. یه دوست داشتن احمقانه ی عذاب آور که کونتو پاره میکنه