جنگل آسفالت
جنگل آسفالت

جنگل آسفالت

از میان شعله ها

خورشید دوباره طلوع خواهد کرد

در سرزمین تاریکی ها

شیطان خوشحال از بوی ترس ماست

اما با دروغ نمیتوان جلوی نور ایستاد

وقتی دنیا داخل شعله ها افتاد ما دوباره به پا میخیزیم

بگذار هرج و مرج بیاید، این پایان ما نخواهد بود

بدون شک دنیایی تازه از درونش آغاز می شود

و ما روشنایی چراغی که روشن کرده ایم را می بینیم

وقتی که طوفان گذشت و آسمان آبی شد

روی مسیری که قول داده بودیم

شانه به شانه کنار هم قدم خواهیم زد

شب و خون

ساعت های کشنده ای رو گذروندم. من توی وضعیت عادی هم خیلی آدم خوشحالی نیستم. کافیه یه موضوعی درمیون باشه و بشینم یه گوشه و بیشتر فکر کنم.. راحت میتونم خودمو تا مرز دیوونگی برسونم. این قضیه هم چیزی نیست که بتونم باهاش کنار بیام.. در کل هرچقدر بیشتر فکر میکنم بیشتر حالم میگیره. واقعیت واقعا دیگه برام قابل تحمل نیست. هیچ راهی به ذهنم نمیرسه. مطمئن نیستم باید چیکار کنم..مدام اسم هایی که یا مردن یا توی زندانن توی ذهنم تکرار میشن.. رَواست که از این شرمندگی بمیرم.

خیلی قشنگ و عالی

خیلی عصبانی ام و خیلی خودخوری میکنم. مامان و برادر بزرگه رو هم دیگه عاصی کردم. خیلی سعی میکنن حرف هایی بزنن که آرومم کنن ولی خودشون خبر ندارن یکی از این چیزایی که داره منو آزار میده همین بی تفاوتیه ست.. که من واقعا نمیدونم چطوری و با چه سرنگی توی خون این مردم ازجمله خانواده خودم تزریق شده. اصلا انگار نه انگار..خیلی جالبه این مردم حتی همون حقی رو که جمهوری اسلامی بهشون داده رو هم مطالبه نمیکنن. واقعا تاسف آوره.
این حجم از بی تفاوتی دیگه تقصیر حکومت نیست.
حتی همینجا توی بلاگ اسکای خیلی ها فقط دارن از قطع شدن اینترنت نق میزنن.. گویا برای خیلیا گرون شدن سیصد درصدی بنزین و در آینده ای نه چندان دور تمام هزینه های زندگی اصلا موضوع مهمی نیست.. و اصلا هم کاری با جنایاتی که داره برعلیه مردم توی شیراز و کرج و بهبان و کرمانشاه میفته ندارن. این چند صد نفری هم که تا حالا جونشون رو از دست دادن که دیگه اصلا مهم نیستن.. صد در صد همشون اشرار بودن. بابا نایس. دمتون گرم.
واقعا جا داره داره این سوال رو از خودم بپرسم که چرا من دارم کون خودمو جر میدم و توی این سرما هر روز از ساعت 3 تا هفت شب با دوستام توی میدان اصلی شهر جمع میشم.. که چی بشه؟  گویا اکثر مردم مشکلی با گرونی و بیکاری و فساد و ناکارآمدی این دولت ندارن..خیلی قشنگ و عالیه.
ای کاش میتونستم مثل اینا باشم.. تا همین حد بی تفاوت..

ننگ است و ننگ؛ شرم است و شرم

اینکه مجبورم بعد از مدتها صرفا از روی اجبار اینجا بیام و سعی کنم ارتباطی با دنیای مجازی برقرار کنم به هیچوجه برام خوشایند نیست.
معتقدم اگر بخاطر بی عرضه گی خودم و تمام این مردم نبود هیچوقت کار به اینجا نمیرسید که این حکومت مستبد برای سرکوب اعتراضات مسالمت آمیز دست به هر کاری بزنه. در این حکومت مردم تا وقتی خوب و شریف و فهیم هستند که سواری بدن. به محض کوچکترین اعتراضی تبدیل به اشرار خواهند شد. و چه ابله مردمی که هنوز از روی ترس و منافع حاضرند این ننگ رو بپذیرن... هیچ کس دل خوشی از این نظام و این نحوه حکومت نداره ولی انگار همه منتظر هستند فرجی از آسمان بشه و تغییرات بصورت خودکار انجام بشه.. اگه امروز در کنار مردم معترض کشورتون نایستادید مطمئن باشید چند هفته بعد زیرسلطه این جمهوری اسلامی هم خواب خوشی نخواهید داشت.