از غم عشق مکن ناله و فریاد که من
زده ام فالی و فریادرسی می آید
این یکی از اون شعرهایی بود که توی خیابون، سرپست حفظش کردم. شعری که دوست داشتم الان یکی بود این رو با صدای آروم در گوش خودم زمزمه میکرد. آروم آروم. یجوری که میتونستم تلفظ تک تک کلمه هاشو بشنوم. بعد یه لبخند میزد و میگفت: «نگران نباش»
هاج و واج موندم. امشب دلم خیلیا چیزا میخواد که میسر نیست. امشبم مثل شب های دیگه پوچ وخالی میگذره.
به قول یاس که میگه :" همه چی مثل قبل خوب ِ خوب میشه و غم ها دور میشن و ..."
:)