جنگل آسفالت
جنگل آسفالت

جنگل آسفالت

دوباره هبوط

... جهان برایم دیگر هیچ نداشت و من دلیر، مغرور و بی نیاز، اما نه از دلیری و غرور و استغنا، که از نداشتن، نخواستن.
زندگی کوچک تر از آن بود که مرا برنجاند و زشت تر از آنکه دلم بر آن بلرزد. هستی تهی تر از آنکه بدست آوردنی مرا زبون سازد و من تهی دست تر از آنکه از دست دادنی مرا بترساند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد