جنگل آسفالت
جنگل آسفالت

جنگل آسفالت

چهار از فصل دوم

روزهای تکراری بشدت ترسناکن و خیلی زشته زمان بگذره و پیشرفتی نکنی.. ولی من استاد گیر کردن تو این حلقه هام.  و میدونی هرچقدر بیشتر تلاش میکنم بزنم بیرون بیشتر گیر میفتم توش.. یه وضعیتی که بیا و ببین..
نظرات 1 + ارسال نظر
رهگذر دوشنبه 23 فروردین 1400 ساعت 19:40

آخ گفتی!
انگار اینجور وقتا آدم منتظره یه اتفاقی یه تغییری ، معجزه ای چیزی بیاد از این حال و احوال درش بیاره. که نیازی به گفتن نیست که هیچوقت این اتفاق نمی افته!

حقیقتش من منتظر یه نیروی بیرونی نیستم که بیاد کمک کنه.. هرچند اگه میبود خوشحال میشدم. ولی خودم عاجز و ناتوانم.. حالا بعضیا میگن تغییر راحته ولی بنظر من مثل این میمونه که تو یه درخت الوچه هستی ولی میخوای خودتو بکنی گیلاس :| یعنی در واقع پدرت در میاد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد