جنگل آسفالت
جنگل آسفالت

جنگل آسفالت

پنج از فصل دوم

موقع پیاز سرخ کردن همش تو فکرم بود. صداش. قیافه ش. دستاش. حرفاش رفتاراش. کارهاش. چه بلایی سر من اومده؟  اون چیکار کرد با من؟ خودم دارم اور ری اکت میکنم؟ یا واقعا داستانی بود؟ بعضا وقتا فکر میکنم نکنه از اولشم اصلا مهم نبودم؟ چطور میتونست توی بعضی مسائلی که واسه من مهمن  اونقدر خونسرد باشه؟ 
اصلا چرا اینا برام مهمن؟ مگه تموم نشد همه چیز با احترام.. مگه خودم بهش این اجازه رو ندادم که بره.. که دیگه نباشیم باهم. پس دیگه دارم فکر چی رو میکنم.
حتی همین الانم همه چیز برگرده مطمئنم دوباره همون تصمیم رو میگیرم. ولی چرا فراموش نمیکنم. چرا یادش میفتم حالم میگیره هی.. واقعا چی تو دلم مونده..

نظرات 2 + ارسال نظر
سحر دوشنبه 6 اردیبهشت 1400 ساعت 23:35 https://roya-94.blogsky.com/

یه حسیه دیگع
من حس‌می کنم مردم
ولی اون بازم درون منه مرده زنده موند

لایک. تعریف درست و زیبایی بود.

عاطفه دوشنبه 30 فروردین 1400 ساعت 10:12

سطح محتوای وبلاگها بر اساس هدف وبلاگها فرق داره. یکی ممکنه بگه همین وبلاگ شما محتوا نداره چون درباره روزمرگی نوشتید ولی به نظر من اصل در نوشتنه و بیان افکاری که سخته با دیگران درباره اش حرف زدن.لازم نیست خیلی کار عجیبی تو وبلاگ انجام بدیم.همین که خودمون باشیم کافیه

فارغ از اینکه یه وبلاگ توی چه دسته ای قرار داره و چه نوع محتوایی تولید میکنه میتونه کیفیت متفاوتی داشته باشه..یه محتوای تولید شده متفاوته با محتوای کپی پیست شده. توی همون محتوای کپی شده یه سریا زحمت اینکه فونتشو درست کنن هم به خودشون نمیدن. توی محتوای تولید شده یه سریا نگارش قوی تری دارن. یه سریا اصول و قواعد زبان فارسی رو خوب رعایت میکنن. بعضیا خیلی خوب عامیانه مینویسن. میدونی من به صورت کلی وبلاگایی که دیدم رو با قبلا مقایسه کردم.. و بهرحال نظرم این بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد