جنگل آسفالت
جنگل آسفالت

جنگل آسفالت

بیست و نه از فصل دوم

تنهایی ترسناکه..
نظرات 6 + ارسال نظر
Rosa سه‌شنبه 12 مرداد 1400 ساعت 08:33

من بیشتر از اینکه هر جا دوستام باشند باشم باید هرجا شرایط میگه باشم!
معرفی خوب، کامل و جالبی بود، هر موقع فرصت شد و نصب کردم، حتما بهت خبر میدم!

من برعکس.. خیلی مهمه دوستام کجان.. چون بیست چهاری با همیم :دی
نایس.

Rosa شنبه 9 مرداد 1400 ساعت 15:30

لطف داری به من! این که میایی اینجا و خودتی نه به مشت کپی پیست ترغیبم میکنه...
تا الان که گفتی نمیدونستم دیسکورد هم هست!شاید عجیب باشه اما اینستا هم نیستم. من بیشتر تلگرام و واتس آپ هستم! ببینم دیسکورد چیه، شاید برام جذاب تر از اینستا بود و نصب کردم.

خوشحالم از این بابت :))
وای من تلگرامم رو ماهی یه بار چک میکنم.. چون همه دوستام توی دیسکورد یا اینستان..
کلا اینم خیلی مهمه که دوستات کجان. تو هم مجبوری همونجا باشی.
توی دیسکورد میشه چت کرد و همزمان با رفیقات موزیک گوش داد.. بصورت زنده و گروهی صحبت کرد، فیلم دید ، لایو داد و .... چه میدونم هرکاری که بگی..در کل باحاله حتما اگه نصب کردی بهم بگو.

Rosa پنج‌شنبه 7 مرداد 1400 ساعت 01:17

مرسی که اینو گفتی! تا حالا کسی بهم نگفته بود...برای اولین بار ناراحت شدم که وبلاگ ندارم و چقدر به نظرم حیف شد :(

مرسی از خودت که قابل دونستی اینجارو میخونی و کامنت میذاری. من که شخصا لذت میبرم از همصحبتی باهات و اشتراک گذاشتن افکار و عقایدم..
من خودم به جز اینجا بیشتر توی دیسکورد هستم. نمیدونم اصلا میدونی چیه یا نه.. اونم یه شبکه اجتماعیه... منتهی بیشتر واسه گیمرا.. و اینستا هم کم و بیش.

Rosa چهارشنبه 6 مرداد 1400 ساعت 13:12

نه متاسفانه! چطور؟

هیچی
:(
دوست داشتم بخونمت.

Rosa دوشنبه 4 مرداد 1400 ساعت 08:39

دقیقا همینه،جملات خوبی رو بهش اضافه کردی و زدی وسط خال!


شما وبلاگ ندارید؟

Rosa شنبه 2 مرداد 1400 ساعت 01:40

من تا الان تنهایی هام رو دوست داشتم، لذت بردم ازش!
یه جوره دیگه نگاهش کن! به آزادیت نگاه کن به اینکه لازم نیست خیلی کار ها رو انجام بدی و تصمیم گیری هات تحت تاثیر چیزی قرار نمیگیره!
تنهاییات رو بکن سرمایه و پله ازش بالا برو...

با حرفت کاملا موافقم.. حتی اینم بهش اضافه میکنم:
"تنهاییت رو قدر بدون تا جایی که از ارزشمند بودن احساس امپراطور بودن کنی.. تنهایی رو فقدان ندون که در اون صورت گدا خواهی بود. امپراطورها با هم ملاقات میکنن و گداها باهم. توی رابطه ای که آدما سیر هستند به سلامتی هم پیک میزنن و توی رابطه ای که آدما گرسنه ن از هم بهره جویی میکنن. گدای محبت تا آخر عمرش دنبال تغذیه از بقیه ست اما هرگز سیر نمیشه. چون منبع تغذیه هر آدمی درون خودشه. این وجود خودمونه که به سایر چیزها و آدمها معنی میده.. وجودی که نیازمند کسی غیر از خودشه لنگ میزنه.. چون با وجود همه گیروگورای روانشناختی. ته ته وجود هر آدمی چشمه آزادی خواهی قل میزنه..."

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد