جنگل آسفالت
جنگل آسفالت

جنگل آسفالت

شونزده از فصل دوم

تصادفی با یکی آشنا میشی
ولی بعدش کارت به جایی میرسه که اگه با قطار تصادف میکردی کمتر درد میکشیدی.

پونزده از فصل دوم

بلد بود سلام کنه ولی همیشه بدون خداحافظی میرفت.

چهارده از فصل دوم

بانوی من
تو در من

سرگیجه های بعد از

نوشیدن شرابی

دوازده از فصل دوم

خب دیگه. صبح شدو ما دیگه کم کم بریم بخوابیم.

یازده از فصل دوم

گه تو اون لحظه هایی که گذشته ها رو مرور میکنی و دلت به حال سادگیت میسوزه... وای وای وای

ده از فصل دوم

آره. من دوست داشتم. و بخاطر همین دوست داشتن با یه سری اخلاقات کنار میومدم. نه اینکه اوکی باشم باهاشون و اذیت نشم کلا... ولی بهرحال منم میفهمم هر آدمی نقاط ضعف و قوت و اخلاقای خوب و بد داره. اینکه به روت نمیاوردم دلیل بر اوکی بودنشون نبود. اتفاقا بعضی رفتارات خیلی ناراحتم میکرد. بعضیاشون دلم رو میشکست.. ولی چون دوست داشتم اصلا به روی خودم نمیاوردم. تو در تقابل چیکار میکردی؟ آها.. همین. دِ نشد!
منم تا یه جایی میتونم به روی خودم نیارم.. اینکه همیشه واسه تو کوتاه میومدم و همیشه باهات خوش اخلاق بودم دلیلش این نبود که زندگی سرخوشانه و شاد و بدون دردسری داشتم یا حالم همیشه خوب بود..میتونستی اینطوری برداشت کنی که برای خوشحال بودن من، وجود تو کافی بود... چون همه چیز به غیر تو میشد اولویت بعدیم. که خب گویا شما ذهنیتت چیز دیگه ای بود. مهم نیست بهرحال.
بازم من میپذیرم که هر آدمی اخلاقای خاص خودشو داره. فقط یه نکته ای هست اینجا که منم از اون مدلام که اجازه نمیدم اخلاقای خاص یه آدم کل روحمو زخمی کنه.. حتی اگه به قیمت پا گذاشتن روی دل خودم باشه.

نه از فصل دوم

من بلدم زخمایی که میخورم رو تسکین بدم. ممکنه یکم طول بکشه.. ممکنه یه چند وقتی رو با ناراحتی بگذرونم.. ولی ته تهش باز خوب میشم.

هشت از فصل دوم

پلی لیست ساند کلود اگه دارید لینکشو مرحمت کنید.